سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سیمرغ ایران
از آن هنگام که حق را به من نمودند در آن دو دل نگردیدم . [نهج البلاغه]

نوشته شده توسط:   علی  

شنبه 90 تیر 18  4:32 عصر

در اینجا قصد داریم به دو قرن سکوت (اوضاع ایران پس از حمله اعراب تا تشکیل اولین حکومت مستقل ایرانی) بپردازیم و مطالب وب  به روز رسانی می شود.

 

آغاز یک فاجعه:

سقوط نهاونددر 21هجری چهارده قرن تاریخ پرحادثه و با شکوه ایران باستان را پایان بخشید. این حادثه فقط سقوط یک امپراطوری باعظمت نبود.سقوط یک رژیم فاسد و محکوم بود.

اعراب آن را فتح الفتوح نامیدند زیرا این فتح برای انان پیروزی بزرگی بود. پیروزی ایمان و عدالت بر ظلم و فساد،پیروزی سادگی وفداکاری برخودخواهی تجمل پرستی بود.

این یک حادثه ضروری و قطعی بنظر می آمد.برای پیش گیری از انهادام و سقوط هیچ معجزه ای رخ نداد.برای پیش آمد ان نیز هیچ حادثه ی فوق العاده ای لازم نبودرخ بدهد.این کاخ پوشالی و لرزان بدون آنکه هیچ نیروی شگرف آسمانی در آن دخالت کند،به خودی خود فرو می ریخت.

وقتی این سقف شکسته فرود آمد جز بانیان آن کسی از انهادمش آسیب ندید زیرا برای جلوگیری از سقوط و انهدام آن نیز کسی خود را بخطر نیفکنده بود.مقاومت های کوچک محلی برای اعراب گران تمام شد،اماهمه ی این مقاومتها نتوانست((سواران نیزه گذار))را از ورود بکشور((شهریاران)) و سرزمین((جنگی سواران))منع نماید.

مقاومتهای محلی:

این مقاومتهای محلی غالبا بیش از یک حمله دیوانه وار و عصبانی نبود پس از آن سقوط مهیب،که دستگاه حکومت و سازمان جامعه ی ایرانی را در هم فرو ریخت. این نوسان ها و اضطرابها لازم بودتا بار دیگر اوضاع اجتماعی تعادل پایدار خود را بدست آورد باز یابد.ری پس از سقوط نهاوند بدست عربان افتاد.مردم چندین بار با فاتحان صلح کردند و پیمان بستند اما هرچند گاه که امیر عربان تغییر میافت سر به شورش بر می آوردند.مدتها بعد در زمان حکومت ابوموسی بر کوفه واعمال آن،بود که وضع ری آرام گرفت.در سال های 28و30تازیان دو دفعه مجبور شدند استخر را فتح کنند.در دفعه دوم مقاومت مردم چنان با رشادت و گستاخی همراه بود که فاتح عرب را از خشم وکینه دیوانه کرد.نوشته اند که چون عبدالله بن عامر فاتح مزبور از پیمان شکستن مردم استخر آگاه شد و دانست که مردم بر ضد عربان بشورش برخاسته اند و عامل وی را کشته اند((سوگند خورد که چندان بکشد از مردم استخرکه خون براند.به استخر آمد و بجنگ بستد...و خون همگان مباح گردانید و چندانکه می کشتند خون نمیرفت تا آب گرم بر خون می ریختند. پس برفت و عدد کشتگان که نام بردار بودند چهل هزار کشته بود، بیرون از مجهولان)).مقاومتهای مردم دلاور ایران با چنین فجایع و جنایاتی در هم شکسته می شد اما این فجایع خونین هرگز نمیتوانست اراده و روح کسانی را که در راه دفاع از یار و دیار خویش خون و جان وعمر وزندگی خود را نثار میکردند. در ظلمت یاس و نومیدی خفه و تباه کند.از این رو همه جا،هرجا که ممکن بود ایرانیان برابر فاتحان نیمه وحشی در ایستادند.هر شهر که یکدفعه اسلام آورده بود وتسلیم شده بود وقتی دوباره مجال سرکشی میافت در شکستن پیمان صلحی که با مسلمین بسته بود لحظه ای درنگ وتردید نمیکرد. در سال سی ام هجری مردم خراسان که قبول اسلام کرده بودند و تسلیم شده بودند مرتد شدند و عثمان خلیفه مسلمانان عبدالله بن عامر و سعید بن عاص را را فرمان داد که آنان را سرکوب نمایند و برای بار دوم عربان مجبور شدند گرگان و طبرستان را و تمیشه را فتح کنند.(1)سیستان در روزگار خلافت عثمان فتح شد اما وقتی ،خبر قتل عثمان آنجا رسید مردم گستاخ شدند و کسی راکه از جانب عربان بر آنجا حکومت می کرد از سیستان براندند.(2)مرزبان آذربایجان که در اردبیل مقر داشت با عربان سخت جنگید و پس از جنگهای خونین با حذیقه بن الیمان بر هشتصد هزار درم صل ح کرد.اما وقتی عمر خلیفه دوم،حذیقه را ار آذربایجان باز خواند و دیگری را بجای او گماشت مردم آذربایجان بار دیگر بهانه ای برای شورش و سرکشی بدست آوردند.

(1)مجمل التواریخ و القصص ص 283

(2) کامل ج3ص50

(3)بلاذری ص 326

لغو امتیازات:

با ظهور اسلام بچه بک کفشگر بر خلاف یاساهای جارانه ی ((انوشیروان عادل))که در شاهنامه طی یک داستان بیان شده است(1) با بچه یک وزیر برابر میشد. این رژیم با طرز فکر ایم طبقه سازگار نبود وعبث نیست که کینه نظام جدید همواره در دل آنها باقی بماند.

عبارت زیر که در کتاب عقدالفرید از قول خسرو پرویز نقل شدهاست نمونه فکر سواران و جنگجویان ایرانی درباره تازیان محسوب می شود((اعراب را نه در کار دین خصلت نیکو یافتم ونه در کار دنیا.آنها را نه صاحب عزم وتدبیر دیدم ونه اهل قوت وقدرت.آنگاه گواه فرومایگی وپستی همت انان همین بس بس،که آنها با جانوران گزنده و مرغان آواره در جای و مقام برابرند،فرزندان خود را از راه بینوایی و نیازمندی میکشند ویکدیگر را بر اثر گرسنگی و درماندگی میخورند، از خوردنیها پوشیدنیها و نوشیدنیها ولذتها وکامرانیهای این جهان یکسره بی بهره اند.بهترین خوراکی که منعمانشان می توانند بدست آوردندگوشت شتر است که بسیاری از درندگان آن را از بیم دچار شدن به بیماریها و بسبب سنگینی و ناگواری نمیخورند...))

کسانی که درباره اعراب بدینگونه فکر می کردند طبعا نمیتوانستند زیر بار سلطه آنها بروند.سلطه عرب بر آنان هیچگونه قابل تحمل نبود. خاصه که استیلای عرب بدون غارت و کشتار وانهدام انجام نیافت.

در برابر سیل هجوم تازیان، شهرها و قلعه های بسیار ویران گشت.نعمتها واموال بسیار به تاراج رفت وغنایم وانفال نام نهادند، دختران وزنان ایرانی را در بازار مدینه فروختند و اسرا وسبایا خواندند.از بزرگان و پیشه وران که دین اسلام را نپذیرفتند باج ساوگران بزور گرفتنند وجزیه نام نهادند.

همه این فجایع و جنایات را در سایه شمشیر و تازیانه انجام دادند.هرگز در برابر این مظالم آشکارا کسی یاری اعتراض نداشت. حد و رجم وقتل وحرق ،تنها جوابی بود که عرب به هرگونه اعتراضی میداد.هرکس در مقابل این فجایع و مظالم آشکار نفس بر می آورد کافر وخارجی میشد و خونش هدر میگشت.

(1)شاهنامه بروخیم ج 8ص254

 

 


 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
پنج شنبه 103 آذر 8
امروز:   5 بازدید
دیروز:   1  بازدید
فهرست
آشنایی با من
سیمرغ ایران
علی
نفس همیشه خواهان چیزی ناممکن است،زیرا فقط با ناممکن است که میتواند وجود داشته باشد
لوگوی خودم
سیمرغ ایران
اوقات شرعی
آرشیو
اشتراک
 
طراح قالب
www.parsiblog.com